می خواست پدرم را بکشد او را زدم
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۷۳۵۶۸
پسر جوانی که با ادعای دفاع از پدرش مرتکب قتل و به قصاص محکوم شده بود، با نقض حکم از سوی دیوان عالی کشور برای دومین بار در شعبه همعرض محاکمه شد.
به گزارش ایران، بهمن سال ۱۴۰۱ وقوع درگیری خونین در یک مغازه جگرکی در ورامین به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام شد.
پس از آن مأموران به محل درگیری رفتند و با بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد ۳۰ سالهای با ضربههای چاقوی پسر صاحب مغازه مجروح شده که وی بلافاصله به بیمارستان منتقل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما ساعتی بعد کادر درمان بیمارستان اعلام کردند که وی به علت شدت جراحات وارده و خونریزی شدید فوت کرده است.
بدین ترتیب مأموران متهم 18 ساله را ردیابی و بازداشت کردند. وی پس از دستگیری و در همان بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و انگیزهاش از درگیری را دفاع از پدرش عنوان کرد.
با تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
پس از آن متهم به جایگاه رفت و گفت: من قبول دارم که مرد جوان را به قتل رساندم اما باور کنید به خاطر دفاع از پدرم او را زدم و حالا هم پشیمانم.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، مستندات و درخواست اولیای دم وی را به قصاص محکوم کردند.
با صدور حکم پسر جوان به آن اعتراض کرد و پرونده برای رسیدگی دقیقتر به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان پس از بررسی پرونده حکم قصاص را شکستند و خواستار رسیدگی دوباره به پرونده با در نظر گرفتن ادعای متهم مبنی بر دفاع مشروع از خود و پدرش شدند و پرونده به شعبه 5 دادگاه کیفری یک استان تهران(همعرض) فرستاده شد.
دومین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه نیز اولیای دم بار دیگر بر درخواست قصاص تأکید کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و با بیان جزئیات روز حادثه به قضات گفت: من و پدرم چند سالی است که جگرکی داریم و از ظهر تا پاسی از شب کار میکنیم. چند روز قبل از حادثه مادرم با ما تماس گرفت و گفت که پسر همسایه - مقتول - برایش مزاحمت ایجاد کرده و قصد داشته با زور وارد خانهمان شود. من و پدرم وقتی این موضوع را فهمیدیم شوکه شدیم. پدرم آن روز به پدر او گفته بود که اگر پسرش را ببیند میکشد.
چند روز بعد یکی از دوستانمان به مغازه آمد و عنوان کرد که پسر جوان پشیمان شده و میخواهد به مغازهمان بیاید و از پدرم عذرخواهی کند. پدرم هم قبول کرد اما وقتی پسر جوان به مغازه ما آمد با پدرم درگیر شد. او شیشه نوشابهای را برداشت و شکست و به پدرم حمله کرد. من هم از ترسم و برای دفاع از پدرم چاقو را برداشتم و یک ضربه از پشت به کتفش زدم.
متهم ادامه داد: باور کنید من قصدی برای کشتن او نداشتم و فقط میخواستم جان پدرم را نجات دهم. حالا هم از اتفاقی که افتاده پشیمان هستم. من نمیخواستم او را بکشم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا فساد چای دبش اکبر رحیمی جزایر سه گانه ملیکا محمدی ناصر طهماسب پدر قتل دفاع آلودگی هوا فساد چای دبش اکبر رحیمی جزایر سه گانه ملیکا محمدی ناصر طهماسب پسر جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۷۳۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
محمود اکرامی فر درباره برنامه «سرزمین شعر» که از شبکه چهارم سیما پخش شد، گفت: این برنامه شعر را به یک گفتمان عمومی و از یک گزاره محفلی به یک گزاره عمومی تبدیل کرد، به طوریکه شعر را در جامعه رواج داد و توانست دوباره به زندگی عمومی، گفتگوها و ارتباطات کلامی مردم برگرداند.
وی افزود: موسی عصمتی یکی از شاعرانی بود که بخاطر جاذبه رسانهای و شعر خوبش از او استفاده کردم و در گروه من قرار داشت. اشعار او را در صفحه مجازی ام منتشر کردم و بازخوردهای زیادی از آن گرفتم.
این شاعر و داور برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» گفت: بیش از صد هزار نفر از این صفحه من بازدید کردند و شعر این شاعر حدود ۱۰ میلیون نفر بازدیدکننده داشت. خیلیها برای ما نوشتند که با این شعر زندگی کردند و حتی به گریه افتادند. میتوانم بگویم سرزمین شعر برنامه خوبی بود و میتواند بهتر هم شود.
برنامه «سرزمین شعر» در ادامه هجدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر از ۲۶ اسفند پارسال در قالب مسابقه شعر به روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و فرصتی شد برای شنیدن اشعار جشنواره و انتخاب شاعران برتر بود. در قسمت اول این برنامه غزلی از موسی عصمتی درباره پدر و کارگران معدنعلاوه بر اینکه حضار برنامه را تحت تاثیر قرار داد، با اقبال عمومی هم همراه شد.
(پدر)
پدرم را خدا بیامرزد، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را، کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه، عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت! سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود، کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش، یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا، از درون مخوف تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد، پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد، کارگر بود، اهل معدن بود
منبع: صداوسیما
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات